آیا استراتژی قیمتگذاری شما فروش را افزایش داده اما سودآوری کسبوکارتان همچنان پایین است؟ یا محصولی عالی دارید که بهاندازه انتظار شما فروش نمیرود؟ اگر چنین است، ممکن است استراتژی قیمتگذاری شما نیاز به بازبینی داشته باشد و نیاز به آموزش فروش پیشرفته تری دارید.
قیمتگذاری صحیح یکی از عوامل کلیدی موفقیت در فروش است. این استراتژی نه تنها سود را افزایش میدهد، بلکه جایگاه برند شما را در بازار تقویت میکند. آلکا سود، مشاور کسبوکار در BDC، هفت مرحله مهم برای طراحی یک استراتژی قیمتگذاری مؤثر معرفی کرده است که میتواند به رشد فروش و بهبود عملکرد کسبوکار کمک کند.
قیمت، تنها عنصری در آمیخته بازاریابی است که درآمد ایجاد میکند؛ بقیه هزینهاند. این جمله معروف از فیلیپ کاتلر، اهمیت حیاتی یک تصمیم را به ما یادآوری میکند: چگونه برای محصول یا خدمت خود قیمت تعیین کنیم؟ بسیاری از کسبوکارها این متغیر حیاتی را با حدس و گمان، نگاهی به دست رقبا یا یک حساب و کتاب ساده بر اساس هزینهها تعیین میکنند. برای جزئیات بیشتر و دریافت مشاوره، همین حالا به سایت مافینس مراجعه کنید و قدم اول و ترفند افزایش فروش را برای بهبود فروش بردارید!
سه ستون اصلی قیمت گذاری: هزینه، رقابت یا ارزش؟
قبل از اینکه وارد مدلهای مختلف شویم، باید بدانید که تمام استراتژیهای قیمت گذاری بر روی یکی از این سه ستون اصلی بنا شدهاند. انتخاب ستون درست، اولین و مهمترین گام شماست.
- قیمت گذاری مبتنی بر هزینه (Cost-Based): سادهترین رویکرد. شما تمام هزینههای تولید (مواد اولیه، نیروی کار، سربار) را محاسبه کرده و یک درصد سود مشخص به آن اضافه میکنید. این روش ریسک کمی دارد اما ارزش واقعی محصول برای مشتری و جایگاه رقبا را کاملاً نادیده میگیرد.
- قیمت گذاری مبتنی بر رقابت (Competition-Based): در این رویکرد، شما قیمت خود را بر اساس قیمتگذاری رقبای اصلی در بازار تعیین میکنید. این روش شما را در بازی رقابت نگه میدارد اما میتواند به جنگهای قیمتی فرسایشی منجر شود و نوآوری در ارزش را از بین ببرد.
- قیمت گذاری مبتنی بر ارزش (Value-Based): پیشرفتهترین و سودآورترین رویکرد. در اینجا، قیمت بر اساس “ارزش درک شده” محصول توسط مشتری تعیین میشود، نه هزینههای داخلی شما. اگر محصول شما یک مشکل بزرگ را حل میکند یا یک مزیت منحصربهفرد ارائه میدهد، میتوانید قیمتی بسیار بالاتر از هزینههایتان تعیین کنید.

مدلهای کلیدی استراتژی قیمت گذاری (با مثالهای ایرانی)
حالا بیایید با چند مدل محبوب و کاربردی که از سه رویکرد بالا نشأت میگیرند، آشنا شویم.
۱. قیمت گذاری بر مبنای هزینه (Cost-Plus): ساده اما خطرناک
این مدل رایجترین شکل قیمت گذاری مبتنی بر هزینه است.
- مثال: یک رستوراندار تمام هزینههای مواد اولیه، اجاره، حقوق و قبوض را برای هر پرس غذا محاسبه کرده و مثلاً ۳۰٪ سود به آن اضافه میکند. این روش ساده است اما اگر غذای شما بسیار باکیفیت باشد (ارزش بالا)، ممکن است پول زیادی را روی میز باقی بگذارید.
۲. قیمت گذاری رقابتی: نگاه به دست دیگران
در این مدل، شما قیمت خود را کمی بالاتر، پایینتر یا دقیقاً معادل رقبای اصلی خود تعیین میکنید.
- مثال: شرکتهای ارائه دهنده اینترنت (ISP) در ایران. بستههای اینترنت آنها از نظر حجم و سرعت بسیار شبیه به هم هستند و قیمتها نیز در یک محدوده بسیار نزدیک به هم قرار دارند.
۳. قیمت گذاری نفوذی: ورود تهاجمی به بازار
کسبوکارها برای به دست آوردن سریع سهم بازار، در ابتدای ورود، قیمتی بسیار پایینتر از رقبا ارائه میده دهند. هدف، جذب حداکثری مشتریان در کوتاهترین زمان است.
- مثال: ورود اسنپ و تپسی به بازار تاکسیهای آنلاین در سالهای اولیه. آنها با ارائه تخفیفهای سنگین و قیمتهای بسیار پایین، به سرعت بازار را از آن خود کردند و سپس به تدریج قیمتها را افزایش دادند.
۴. قیمت گذاری گزاف (Price Skimming): سرشیرگیری از نوآوری
این استراتژی برعکس قیمت گذاری نفوذی است. اگر محصولی جدید و نوآورانه دارید که رقیبی ندارد، در ابتدا با بالاترین قیمت ممکن وارد بازار میشوید تا از مشتریان پیشرو (Early Adopters) که حاضر به پرداخت هر قیمتی هستند، حداکثر سود را کسب کنید. سپس با ورود رقبا، به تدریج قیمت را کاهش میدهید.
- مثال: قیمت اولین مدلهای آیفون یا آخرین مدل کنسولهای بازی پلیاستیشن در هفتههای اول ورود به بازار ایران.
۵. قیمت گذاری بر مبنای ارزش (Value-Based): هنر قیمت گذاری
اینجا شما قیمت را بر اساس ارزشی که برای مشتری خلق میکنید، تعیین میکنید.
- مثال: یک نرمافزار تخصصی حسابداری که با خودکار کردن فرآیندها، ماهانه ۱۰ میلیون تومان در هزینههای یک شرکت صرفهجویی میکند، میتواند به راحتی با قیمت ماهانه ۲ میلیون تومان فروخته شود، حتی اگر هزینه نگهداری آن برای شرکت نرمافزاری بسیار کمتر باشد.
۶. قیمت گذاری فریمیوم (Freemium): طعمهای برای جذب مشتری
در این مدل، نسخه پایه محصول به صورت رایگان ارائه میشود تا تعداد زیادی کاربر جذب شوند. سپس برای استفاده از ویژگیهای پیشرفتهتر، کاربران باید نسخه پولی (Premium) را خریداری کنند.
- مثال: اسپاتیفای (نسخه رایگان با تبلیغات، نسخه پولی بدون تبلیغات و با امکانات بیشتر) یا بسیاری از ابزارهای آنلاین مانند Trello.
۷. روانشناسی قیمت گذاری: بازی با ذهن مشتری
اینها تاکتیکهایی هستند که در کنار استراتژی اصلی شما به کار میروند.
- قدرت عدد ۹ (Charm Pricing): قیمتگذاری به صورت ۲۹,۹۰۰ تومان به جای ۳۰,۰۰۰ تومان، از نظر روانی بسیار ارزانتر به نظر میرسد.
- قیمت گذاری بستهای (Bundling): ارائه چند محصول با هم در یک بسته و با قیمتی کمتر از مجموع قیمت تکتک آنها (مانند منوهای رستورانها).

نقشه راه ۴ مرحلهای برای انتخاب استراتژی قیمت گذاری مناسب شما
خب، با این همه مدل، کدام یک برای شما مناسب است؟ این نقشه راه به شما کمک میکند.
مرحله ۱: تحلیل کامل هزینهها (هزینههای پنهان را فراموش نکنید)
شما باید کف قیمت خود را بدانید. تمام هزینههای ثابت (اجاره، حقوق) و متغیر (مواد اولیه) را محاسبه کنید. نقطه سر به سر (Break-Even Point) خود را مشخص کنید؛ یعنی نقطهای که درآمد شما دقیقاً با هزینههایتان برابر است.
مرحله ۲: شناخت دقیق بازار و رقبا (آنها چه میکنند و چرا؟)
رقبای اصلی شما از چه مدل قیمتی استفاده میکنند؟ نقاط قوت و ضعف آنها چیست؟ آیا در بازار شکافی وجود دارد که شما بتوانید آن را پر کنید (مثلاً یک محصول باکیفیتتر با قیمت بالاتر)؟
مرحله ۳: تعریف پرسونای مشتری و درک ارزش از نگاه او
مشتری ایدهآل شما کیست؟ چه مشکلی را برای او حل میکنید؟ حاضر است برای حل این مشکل چقدر پول بپردازد؟ (ارزش درک شده). گاهی یک نظرسنجی ساده از مشتریان فعلی میتواند دیدگاه شگفتانگیزی به شما بدهد.
مرحله ۴: همسو کردن قیمت با اهداف استراتژیک کسبوکار
هدف اصلی شما در حال حاضر چیست؟
- حداکثر کردن سود؟ (احتمالاً قیمت گذاری گزاف یا مبتنی بر ارزش)
- به دست آوردن سهم بازار؟ (احتمالاً قیمت گذاری نفوذی)
- تثبیت خود به عنوان یک برند لوکس؟ (قیمت گذاری پرمیوم)
استراتژی قیمت گذاری شما باید مستقیماً از اهداف کلان کسبوکارتان پشتیبانی کند.
1. هزینه های مستقیم خود را محاسبه کنید
یکی از استراتژی قیمت گذاری که باید انجام دهید که هزینه های مستقیم را بررسی کنید. این هزینه ها شامل هزینه مواد خام، از جمله هزینه های کارکنان، حمل و نقل و غیر می باشد که برای تولید یک محصول یا ارائه خدمات باید آنها را در نظر بگیرید.
بیشتر بخوانید:
2. بهای تمام شده کالای فروخته شده یا هزینه فروش خود را محاسبه کنید
بهترین روش قیمت گذاری همان بهای تمام شده کالای فروخته شده یا بهای تمام شده فروش نشان دهنده هزینه تولید یک محصول یا ارائه خدمات آماده فروش است.
چنانچه خرده فروش یا تولیدی دارید، «هزینه کالایی که فروختید»، شامل هزینه های مستقیم شما به علاوه سایر هزینه هایی مانند لوازم عمومی، حمل و نقل و هزینه های مربوط به کارخانه است که برای تولید یا تحویل محصول به مشتری خود باید آنها را در نظر بگیرید. چنانچه در حوزه حمل و نقل کار می کنید یا عمده فروش هستید، «هزینه فروش» شما شامل هزینه های مستقیم شما به اضافه سایر هزینه ها مانند هزینه های نیروی کار، تجهیزات و هزینه های تسهیلات می باشد. در برخی موارد ممکن است برای مثال انبار یا گاراژ نیز وجود داشته باشد.
یک راه ساده برای محاسبه بهای تمام شده کالای فروخته شده این است که مواد اولیه یا هزینه های محصول، دستمزدها، مزایا، هزینه های استهلاک و سربار کارخانه را جمع آوری کنید.
هزینه های استهلاک که به عنوان یکی دیگر از استراتژی قیمت گذاری نیز میشناسیم، مربوط به هزینه تجهیزات و امکاناتی است که در تولید و ارائه ی خدمات به مشتریان شما استفاده می شود.
سربار کارخانه ممکن است شامل مواردی مانند هزینه های آب و برق و نظارت باشد. هزینه های مرتبط با بازاریابی، فروش یا مدیریت را کنار بگذارید.
بهای تمام شده کالای فروخته شده = هزینه مواد اولیه + هزینه کار + هزینه های استهلاک + سربار کارخانه
برای یک عمده فروش یا توزیع کننده، هزینه های فروش شامل هزینه های خرید محصولات از تولیدکننده به علاوه هزینه های کار و استهلاکی است که برای رسیدگی، نگهداری و تحویل محصول به مشتری نهایی یا خرده فروش، متحمل می شود.
هزینه فروش = بهای اصلی محصولات + هزینه کار + لوازم + هزینه استهلاک + سربار تسهیلات
بیشتر بخوانید:
3- نقطه سربه سر خود را محاسبه کنید
اغلب صاحبان کسب و کار درک درستی از سایر هزینه ها دارند که باید هنگام فروش یک محصول یا خدمات آنها را بازیابی کنند. اما همیشه هزینه های سربار را که در نهایت بر سودآوری تأثیر میگذارد را در نظر نمیگیرند.
از دیگر استراتژی قیمت گذاری شامل هزینه های راه اندازی یک کسب و کار و بازدید از بازار بدون توجه به حجم تولید یا فروش شما می شود. سربار معمولاً به عنوان “هزینه های ثابت” شناخته می شود زیرا در صورت افزایش (یا کاهش) این هزینه ها لزوماً افزایش (یا کاهش) نمی یابد. برای محاسبه دقیق نقطه سربه سر خود، باید این هزینه های غیرمستقیم را نیز لحاظ کنید.
4. نشانه گذاری خود را تعیین کنید
به عنوان راهنمای قیمت گذاری کالا ، نشانه گذاری به صورت درصدی از بهای تمام شده کالای فروخته شده یا هزینه فروش بیان می شود. انجام این کار باعث می شود تا اطمینان حاصل کنید که شرکت شما به اندازه کافی حاشیه سود ناخالص یا سود بالایی را کسب خواهد کرد. با کسب سود ناخالص می توانید هزینه های ثابت غیرمستقیم خود را بپردازید و در عین حال سود مورد نظر را نیز کسب کنید.
علاوه بر این، نشانه گذاری ها معمولاً در مشاغل خرده فروشی یا عمده فروشی به عنوان روشی آسان برای قیمت گذاری اقلام زمانی که یک فروشگاه دارای چندین نوع مختلف از محصولات است، استفاده میشود. با اطلاعات مربوط به قیمت اصلی کالایی که فروختید و نقطه سربه سر، می توانید در مورد اندازه نشانه گذاری خود تصمیم بگیرید. نشانه گذاری ها مبلغی هستند که برای تعیین قیمت یک محصول یا خدمات باید به هزینه کالایی که فروختید یا هزینه فروش خود اضافه کنید.
5. قیمت های سایر رقبای خود را بررسی کنید
یکی دیگر از استراتژی قیمت گذاری بررسی قیمت های رقبا است. از آنجایی که قیمت های رقبای شما میتواند تأثیر مستقیمی بر آنچه که می توانید شارژ کنید، داشته باشد، شناخت بازار خود بسیار مهم است.
آلکا سود معتقد است که «در مورد رقبای خود، آنچه که آنها ارائه می دهند و قیمت هایشان تا آنجا که می اطلاعات کسب کنید. “این به شما احساس افزایش نرخ می دهد و همچنین می تواند ایده هایی در مورد نحوه تمایز در اختیار شما قرار دهد.”
6. قیمت های خود را به طور منظم بررسی کنید
محیط کسب و کار دائما در حال تغییر است و این می تواند بر اهداف و حاشیه های شما تأثیر بگذارد. آلکا سود خاطر نشان می کند که تنظیم بودجه سالانه زمان خوبی است تا بررسی کنید که چگونه هزینه های ورودی، انرژی، نیروی کار، نرخ بهره، مالیات و موارد دیگر ممکن است افزایش یابد.
چنانچه قیمت ها را افزایش می دهید، این تمرین خوبی است که شخصاً دلایل آن را برای مشتریان خود توضیح دهید. آنها به هزینه های شما اهمیت نمی دهند، تنها به محصول یا خدمات شما اهمیت می دهند. بنابراین به مشتریان خود بگویید که کدام هزینه ها برای شما رو به افزایش است و چه چیزی در افزایش قیمت ها نقش دارد. چنانچه چند سال است که افزایش قیمت نداشته اید، آن را به آنها یادآوری کنید.
پرسشهای متداول (FAQ)
بزرگترین اشتباهی که کسبوکارها در قیمت گذاری مرتکب میشوند چیست؟
بزرگترین اشتباه، قیمت گذاری صرفاً بر اساس هزینه تمام شده (Cost-Plus) و نادیده گرفتن “ارزش درک شده” توسط مشتری است. بسیاری از کسبوکارها با این روش، پول زیادی را روی میز باقی میگذارند چون محصولشان ارزشی بسیار بیشتر از هزینههایشان برای مشتری خلق میکند.
هر چند وقت یکبار باید استراتژی قیمت گذاری خود را بازبینی کنیم؟
قیمت گذاری یک فرآیند پویاست و نباید یک تصمیم یکباره باشد. حداقل سالی یکبار یا هر زمان که تغییر قابل توجهی در بازار (ورود رقیب جدید)، هزینهها (افزایش قیمت مواد اولیه) یا استراتژی کلی کسبوکار شما رخ میدهد، باید استراتژی خود را بازبینی و در صورت لزوم بهروزرسانی کنید.
چگونه میتوانم محصولی گرانتر از رقبا بفروشم؟
با استفاده از استراتژی قیمت گذاری مبتنی بر ارزش و پرمیوم. شما باید به طور واضح و شفاف به مشتری نشان دهید که محصول یا خدمت شما چه ارزش منحصربهفردی (کیفیت بالاتر، خدمات پس از فروش بهتر، برند معتبرتر، طراحی زیباتر) ارائه میدهد که قیمت بالاتر آن را کاملاً توجیه میکند.
سخن پایانی
در این راهنمای استراتژی قیمت گذاری، راهکارهای موثر بر قیمت گذاری را توضیح دادیم. در صورتی که برای نحوه محاسبه موارد بالا به مشاوره نیاز دارید، با مشاوران ما در سایت مافینس تماس بگیرید.
به این مطلب چه امتیازی میدهید؟
میانگین امتیازها: 4.3 / 5. تعداد رأیها: 166
کسی امتیازی ثبت نکرده! اولین نفر باشید!



پاسخها