مدیران میانی اغلب بهعنوان واسطهای بین مدیریت ارشد و کارکنان سطوح پایین، نادیده گرفته میشوند. بااینحال، آنها نقشی کلیدی در اجرای عملیات روزمره شرکتها ایفا میکنند. از سال 2020، با گسترش دورکاری و افزایش فاصله فیزیکی میان کارفرمایان و کارمندان، اهمیت این مدیران بیشازپیش نمایان شده است.
برای آشنایی با مدیران میانی، از جمله کارهایی که انجام می دهند، چالش هایی که با آنها روبرو هستند، و چگونگی کمک به موفقیت آنها، در این راهنما در نظر داریم نقش مدیران میانی و اهمیت آنها را آموزش دهیم.
مدیر میانی کیست و چه نقشی دارد؟
فرهنگ لغت کالینز میگوید: «مدیران میانی به مدیرانی اطلاق می شود که پایین تر از سطوح بالای مدیریت هستند. این افراد مسئول کنترل و اداره یک سازمان به جای تصمیم گیری درباره نحوه عملکرد آن می باشند». به طور خلاصه، یک مدیر میانی به عنوان یک واسطه (یا رابط) بین مدیریت بالاتر و کارکنان پایین تر عمل می کند. مدیران میانی در سلسله مراتب سازمانی جایگاه مرکزی را اشغال می کنند.
آنها معمولا مسئول اجرای برنامه های مدیریت ارشد با اطمینان از انجام وظایف کارکنان سطوح پایین تر هستند». توجه داشته باشید که کارکنان سطوح ارشد در رأس سلسله مراتب سازمانی قرار دارند. آنها از بیشترین اقتدار و قدرت تصمیم گیری در شرکت برخوردارند و اغلب به اهداف استراتژیک کسب و کار توجه می کنند تا عملیات روزانه آن.
مدیران میانی وظیفه دارند این اهداف یا دستورالعمل های استراتژیک را به صورت روزانه اجرا کنند. با توجه به سازمان یا شرکت، ممکن است تعداد کمی از مدیران میانی وجود داشته باشند و یا احتمال دارد یک سیستم رتبه بندی مدیریت میانی گسترده با مدیران میانی ارشد وجود داشته باشد. هرچه شرکت بزرگ تر باشد، سطوح مدیریت بیشتری در آن وجود دارد. بنابراین، با رشد کسب و کار، نیاز به مدیران میانی بیشتری ممکن است آشکار شود.
مدیران میانی چه نقشی ایفا میکنند؟
مدیران میانی وظایف و مسئولیتهای متعددی را بهطور روزانه بر عهده دارند. این افراد معمولاً اطلاعات را از بخشهای مختلف سازمان جمعآوری کرده، عملکرد تیمهای تحت نظارت خود را مدیریت کرده و به برقراری ارتباط مؤثر میان تیمها میپردازند. آنها نقش مهمی در ترویج اهداف و دیدگاههای سازمان دارند، با تفکر انتقادی به حل مسائل میپردازند و خلاقانه برای پیشرفت سازمان تلاش میکنند.
این مدیران بخشی کلیدی از ساختار مدیریتی سازمان هستند که اطلاعات را از سطوح پایینتر دریافت، استراتژیها و تاکتیکهایی را برای دستیابی به اهداف تجاری طراحی میکنند و پیشرفتها را به مدیران ارشد گزارش میدهند. این نقش در عین چالشبرانگیز بودن، یکی از جنبههای ارزشمند و پاداشدهنده در مدیریت سازمانی به شمار میرود، زیرا تأثیر مستقیمی بر بهبود عملکرد و پیشبرد اهداف سازمانی دارد.
نمونه ای از مدیران میانی
به خاطر داشته باشید که موارد زیر تنها چند نمونه از مدیران میانی است و ساختارهای مدیریت میانی با توجه به فعالیت شرکت ها ممکن است متفاوت باشد.
مدیریت میانی در کسب و کارهای کوچک
در یک کسب و کار کوچک، مالک ممکن است تنها فرد در مدیریت بالاتر باشد. به عنوان مثال، صاحب یک فروشگاه خرده فروشی کوچک، مدیر کل را استخدام می کند که مستقیماً به مالک گزارش می دهد. با توجه اندازه کسب و کار، این مدیر عمومی (یا مدیر میانی) ممکن است گزارش های مستقیم را به مالک ارائه دهد و یا این کار را انجام ندهد.
مدیریت میانی در کسب و کارهای متوسط
در یک شرکت با اندازه متوسط، مدیران بخش ممکن است به مالک یا شخص دیگری در سطوح بالاتر گزارش دهند. در این مورد، روسای دپارتمان مدیریت بالاتر (نه میانی) می باشند، زیرا آنها مسئول تصمیم گیری استراتژیک در مورد واحدهای خود هستند. به علاوه آنها مستقیماً به رده بالا گزارش می دهند. به عنوان مثال، یک مدیر منابع انسانی یک مدیر عالی است و مدیر منابع انسانی که به مدیر بالاتر گزارش می دهد، به عنوان مدیر میانی شناخته می شود. مدیر منابع انسانی خط مشی ها و رویه های منابع انسانی را ایجاد می کند. که مدیر منابع انسانی با تفویض اختیار به کارکنان رده پایین تر، آنها را پیاده سازی و یا مدیریت می کند.
مدیر میانی در کسب و کارهای بزرگ
در شرکت ها و یا کسب و کارهای بزرگ، مدیران میانی معمولاً روسای بخش هایی مانند مدیران مالی، فناوری اطلاعات، منابع انسانی، بازاریابی و فروش هستند که به مدیریت بالاتر گزارش می دهند.
مدیران میانی چه سودی برای شرکت ها و کسب و کارها دارند؟
به طور کلی این مدیران گوش و چشم مدیران سطح بالاتر می باشند، زیرا به عملیات روزمره، مشتریان و کارمندان خط مقدم نزدیک تر هستند. در عین حال آنها به اندازه کافی از خطوط مقدم دور هستند، این فاصله به آنها امکان می دهد تا “تصویر بزرگ” را در ذهن خود داشته باشند.
علاوه بر این، مدیران میانی به عنوان ارتباط دهنده برای مدیر رده بالاتر، به ویژه در طول تلاش های مدیریت تغییر، خدمت می کنند. آنها پیامدهای تغییر سازمانی و چگونگی اجرای تغییرات را با سرعت مناسب و با استفاده از افراد مناسب شناسایی می کنند.
مدیران میانی وقت خود را صرف گوش دادن به کارمندان خود و تلاش برای برآوردن نیازهای آنها و تقویت اعتماد آنها می کنند. در محیط های کاری دورافتاده و ترکیبی، مدیران میانی، علی رغم مسافت، کلید حفظ کارمندان هستند.
آنها اطمینان حاصل می کنند که کارکنان از سیاست ها، رویه ها و فرهنگ شرکت پیروی می کنند. انجام این کار برای ایجاد و حفظ یک محیط کار سالم و ساختار یافته، که برای بهره وری کارکنان بسیار مهم است، نقش حیاتی دارد.
این نوع از مدیران معمولاً حرفه خود را در نقش های تخصصی آغاز می کنند و اغلب مشاغل مختلفی را بر عهده می گیرند. مشاغل مختلف مدیران میانی آنها را قادر می سازد تا یک شبکه حرفه ای قوی ایجاد کنند که می تواند به نفع کارفرمای آنها باشد.
سخن پایانی
در این مقاله با مدیران میانی و نقش آنها آشنا شدید. در صورتی که تصمیم دارید به یک مدیر میانی ماهر تبدیل شوید با مشاوران ما در سایت مافینس تماس بگیرید.
به این مطلب چه امتیازی میدهید؟
میانگین امتیازها: 4.5 / 5. تعداد رأیها: 151
کسی امتیازی ثبت نکرده! اولین نفر باشید!
پاسخها